سواد رسانه ای (Media Literacy) مجموعهای از مهارتهای قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیامهای رسانهای است
سواد رسانه ای مفهومی قدیمی است که اولین بار "مارشال مکلوهان " درسال 1965به کاربرد.او معتقد بود دردوره دهکده جهانی باید انسانها به سوادجدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند.سواد رسانه ای مجموعه ای ازچشم اندازهاست که مابه طور فعالانه برای قرارگرفتن در معرض رسانه از آنهابهره برداری می کنیم تا معنای پیامهایی را که با آنها مواجه می شویم ،تفسیر کنیم.
افراد، با سواد رسانه ای قادر به کشف پیامهای پیچیدهی موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات، کتابها، بیلبوردهای تبلیغاتی، اینترنت و سایر رسانههای مستقل خواهند شد. آنها همچنین میتوانند رسانههای خود را ایجاد کرده و در شکلگیری فرهنگ رسانهای مشارکت فعالانه داشته باشند، این امر سبب میشود مردم از حالت مصرفی خارج شده، از رسانهها به صورت هوشمندانهای بهرهمند شوند امروز افراد با سواد باید بتوانند :
1- توانایی رمز گشایی ، درک ، ارزیابی و کار با اشکال مختلف رساته را داشته باشند.
2- بخوانند ، ارزیابی کنندو متن، تصویر و صدا بیافرینند ویا ترکیبی از این عناصر را داشته باشند.
در زمانی نه چندان دور ، "بی سواد" کسی بود که خواندن و نوشتن نمی دانست. این تعریف ، قرن ها و هزاره های متوالی معتبر بود تا آن که به هزاره سوم رسیدیم.
از ابتدای قرن 21 ، این تعریف از بی سواد رواج بسیار یافت: بی سواد کسی است که با رایانه و زبان انگلیسی آشنا نباشد، حتی اگر سواد خواندن و نوشتن داشته باشد.
امروز و در میانه دهه دوم قرن حاضر، سرعت رشد تحولات علمی - از علوم انسانی گرفته تا مهندسی و پزشکی - به حدی بالاست که بقا در دایره دانش، منوط به همراهی با این تحولات است.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک میکند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آنها برداشت کنیم، سواد رسانهای هم مهارتی است که با یادگیری آن میتوانیم انواع رسانهها و تولیدات رسانهای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعهای از نشانههای خاص خود را دارد که شناخت این نشانهها در با سوادشدن ما نقش مهمی را ایفا میکند.
یکی از کار هایی که در شبکه اجتماعی انجام می شود؛ پنهان کاری است؛ و این یکی از آسیب های فضای مجازی است که شما نمی دانید طرف مقابل کیست؟ تا بتوانی بر اساس شناخت تصمم بگیری. پنهان کاری سبب فریب کاربر می شود.
1- اگر در دنیای واقعی با کسی روابط رسمی دارید در تلگرام هم با او رسمی باشید. اگر در دنیای واقعی او را "خانم" یا "آقای" خطاب می کنید ، نمی شود بدون هیچ زمینه یا اتفاق خاصی، در تلگرام او را عزیزم، جون، فدات و غیره خطاب کنید.
2- فرض را بر آن بگذارید که افراد به طور عادی همیشه آنلاین هستند اما لزوما علاقه به دریافت پیام ندارند. آدم ها معمولا سیم تلفن را از برق نمی کشند. پس توجه داشته باشید که چه ساعتی از شبانه روز دارید برای کسی پیام می فرستید.
3- گاهی اوقات نوشتن بهتر از بکار بردن نشانه ها (استیکرها) است. مثلا این پیام که "الان من خیلی خوشحالم" در مقایسه با نشانه " 😊 " ، اثرگذارتر است. اینطور نیست؟
4- گاهی اوقات در گروهها، دو نفر در مورد موضوعی صحبت می کنند که صرفاً موضوعی بین خود آنهاست. دلیلی ندارد که سایر اعضای گروه هم شاهد این گفتگو باشند.
5- همین که از خبر یا مطلبی خوشتان آمد فوراً آنرا برای دیگران ارسال نکنید. قبل از ارسال از خودتان سوال کنید آیا این خبر حقیقت دارد؟ بدانید هر پیام مانند یک قطره باران است و با ارسال هر کاربر، در نهایت می تواند سیل شود.
6- مبنای ما آن نباشد که روابط واقعی مان با افراد را به روابط مجازی و تلگرامی سوق و کاهش دهیم. این کار در بلند مدت روابط اجتماعی را نابود می کند. مبنای مان این باشد که روابط مجازی را به روابط واقعی تبدیل کنیم.
7- باور کنید اعتیاد به شبکه های اجتماعی مشکلی واقعی است. اگر تاکنون عضو خانواده تان به شما درباره اعتیادتان چیزی نگفته ؛ یا خودش هم مثل شما معتاد شده یا با خودش می گوید صبر کنم شاید التهاب و گرمای کار با گوشی هوشمند از سرش بپرد.
8- در ایران ، شبکه های اجتماعی موبایلی عمدتاً برای به اشتراک گذاشتن پیام های عمومی و غیرشخصی نظیر جملات حکیمانه ، اخطارها ، پیشنهادها ، جوک ها ، طنزهای سیاسی و اموری درباره سبک زندگی بکار می روند. پس پیام شخصی مهمی برای شما نرسیده است. لزومی ندارد که هر چند دقیقه به صفحه نمایش گوشی نگاه کنید.
9- لطفا گوشی تان را با خودتان به رختخواب و حمام نبرید. بگذارید حمام و رختخواب تنها جاهایی باشند که هنوز به اشغال گوشی هایمان در نیامده اند.
10- در ارتباطات، صدا در مقایسه با کلمه به واقعیت نزدیک تر است. برای احوالپرسی با دیگران، حتی الامکان صدایتان را ضبط کنید و برای دیگران بفرستید. این کار از ارسال پیام نوشتاری بهتر است. البته اگر به او زنگ بزنید خیلی بهتر است.
11- درست است که مغز ما گنجایش بسیاری دارد. ولی گاهی اوقات بد نیست از خودمان سوال کنیم "این حجم از اطلاعات و اخبار دریافتی به چه کار من خواهد آمد؟" شما در روز چند کیلومتر انگشت اشاره یا شصتتان را روی صفحه نمایش گوشیتان سُر میدهید؟ آیا واقعا شما در روز به چند کیلومتر اطلاعات نیاز دارید؟! گاهی از خودتان سوال کنید: مگر من فعال یا مفسر سیاسی هستم که اینقدر پیام های سیاسی می خوانم؟ مگر من شاعر؛ متخصص دکوراسیون ؛ فوتبالیست طراح مد و ... هستم که اینقدر در این خصوص مطلب می خوانم؟ پس گاهی اوقات لازم است که انگشتتان را خیلی تند روی صفحه گوشی سُر بدهید. خیلی تند، بدون اینکه مطالب را بخوانید (از آن رد شوید!).
12- برایتان خودِ پیام مهم است یا فرستنده پیام؟ دوست من پیام را نخوانده ؛ علامت لایک ارسال نکنید. وقتی پیام را می خوانید و با آن مخالف هستید مخالفت خود را ابراز کنید.
13- زمانی کسی را به گروهی Add (اضافه) کنید که قبلا نظر مثبت او را درباره پیوستن به آن گروه دریافت کرده باشید.
14- وقتی یک عضوی گروه را ترک می کند از دست او ناراحت نشوید. هر کس صاحب اختیار خودش است.
15- همه آدم ها به حضور فعال در شبکه های مجازی علاقه ندارند. بعضی ها فقط دوست دارند پیام ها را بخوانند. از دست آنها ناراحت نشوید.
16- اگر دو یا سه نفر از اعضای گروه با شما دوست صمیمی هستند یا جزو فامیل هستند تصور نکنید که گذاشتن عکس های یادگاری مربوط به ده یا بیست سال پیش حتما آنها را ذوق زده و خوشحال می کند. ممکن است این کار باعث کدورت شود. بعد از جلب رضایت، عکس ها را در گروه به اشتراک بگذارید.
17- شبکه های اجتماعی موبایلی خیلی جذاب هستند. ولی باور کنید هنوز رسانه ای جای کتاب را نمی گیرد. این روزها ذهن ما پر شده از جمله های فیلسوفانه و عمیقی که ما درباره شان هیچ اطلاعات جانبی نداریم. درباره همه چیز می توانیم تک جمله های قشنگی بگوییم. البته اگر خوب حفظ کرده باشیم! چون کتاب کم می خوانیم.
18- دنبال آن نباشید که موضوعات پیچیده هستی یا فلسفه یا اجتماع را در فضای شبکه های اجتماعی موبایلی به بحث بگذارید. تا شما استدلالتان را تایپ کنید طرف گفت و گوی تان حوصله اش سر رفته و درباره موضوع دیگری با فردی دیگری وارد گفتگو شده است.
برای تولید متن جذاب باید اول به هدف از تولید متن توجه کرد اگر برای فرهنگ، یا اقتصاد ، سیاست یا موضوعات دیگر متن تولید می کنید باید از خود بپرسید هدف من از نوشتن چیست؟ می خواهم چکار کنم، تبلیغ، هشدار، نهادینه کردن... چه ؟.... دوم باید قالب نوشته را مشخص کنید؛ هر نوشته ای را نمی توان در هر قالبی ریخت؛ مگر کسی ماست را توی بشقاب سرو می کند؟ نه! مسخره است! خوب پس نمی شود در قالب هجو ، کسی را یا کالایی را تبلیغ کرد یا نقد نمود.( قالب های نوشتار را بشناسیم؛ مقاله، نمایش نامه، متن ادبی، گزارش،داستان ، قطعه ادبی.... و همه ی این کار را می کنیم تا بتوانیم محتوایی جذاب تهیه کنیم... محتوای جذاب باید" کوتاه (یعنی به اندازه ی نیاز باشد)؛ جذاب باشد؛ و در خواننده درنگ ایجاد کند ؛ و از همه مهم تر او را از انجام کاری بازدارد و یا به کاری بر انگیزد.
بدترین نوع تولید کپی کاری است این که کسی عین نوشته ی کسی دیگر را با اجازه و بی اجاز ه ی او کپی و پخش کند و اسم آن را تولید محتوا بگذارد. و این چقدر متاسفانه رایج است، متاسفانه ..... بعد از این بدتر آن است که کسی نوشته های دیگران را در شبکه های اجتماعی بدون این که بخواند فوروارد کند ( forward)، یعنی اصلا نداند چیست! و بفرستد به این و آن....!بلند گو بدترین رسانه است از این جهت که هرچه را بشنود منعکس می کند.؛ پس در تولید بلند گو نباشیم
جسم انسان نیاز به غذای روزانه دارد؛ اما چقدر؟ آیا می شود هرچه غذا بر سر سفره را می شود خورد؟! آیا هرغذا یی هرچند خوشمزه رامی توان تمام کرد؟ جواب مسلما خیر است. جواب این خواهد بود به میزانی که بدن برای فعالیت به آن نیاز دارد؛ باید غذا خورد؛پرخوری تامین غذا نیست؛ سبب بیماری جسمی ( چاقی) می شود.
روح انسان نیز باید تغذیه شود و اطلاعات ، یکی از نیازهای مصرفی روح انسان است.امروزه اطلاعاتی که "انسان عصر اطلاعات" در طول یک روز دریافت میکند، برابر با همه اطلاعاتی است که یک انسان قرن هجدهمی در طول عمر خود دریافت میکرد
اطلاعات بیش از اندازه نیز مانند پرخوری میتواند آسیبهایی داشته باشد، از جمله آنکه
فرد را سطحی و کم عمق بار می آورد
به او استرسهای بیاندازه روبهرو میسازد
و تصمیم گیری را برایش دشوار می نماید
برای رژیم مصرف رسانهای صحیح باید دو نکته را در نظر گرفت:
1- استفاده متناسب و به اندازه از رسانه ها :. این باور را که " هر مطلبی به یکبار خواندنش می ارزد " کنار بگذارید.، باز ماندن از فعالیتهای مهم و اساسی زندگی در ارتباط با خانواده و دیگران و مبتلا شدن به " اعتیاد رسانه ای " است.
2- کنجکاوی را کنار بگذارید؛ فقط از مواد ( محتوا ) رسانه ای مفید استفاده کنید.
اغلب این اطلاعات که امروزه با آنها روبرو هستیم در حال ارائه اصول یا موضوعاتی هستند که از ما می خواهند با آنها هم عقیده شده و آنها را بپذیریم. ما در دورانی زندگی می کنیم که وجه مشخصه آن تلاش در متقاعدسازی همگانی است؛.
اما پذیرس بدون چون و چرای اطلاعاتی که دریافت می کنیم، از ما انسانی بی اراده و عاری از نیروی تفکر یا عقل سلیم نمی سازد؟می سازد! پس چه باید کرد؟
تفکر انتقادی یعنی
تأمل روی معنای عبارات،تصاویر، فیلم ....
بررسی شواهد و استدلال های ارائه شده در پیام ها قضاوت راجع به واقعیت ها جمع آوری اطلاعات از طریق مشاهده، تجربه، استدلال، و تعامل و گفت وگو با دیگران
تداعی یعنی؛ یادآوری، به خاطرآوری،زنده کردن و حاضر ساختن آموختهها و رویدادهای گذشته در ذهن، که در درجه نخست با حواس ارتباط دارد.و گاهی دلپذیر می کند شنیده ها را...
در تیلیغات سیاسی ایران نامزد ها از عکس و سخن شخصیت های محبوب استفاده می کنند تا به مردم به گویند که من شبیه به او هستم !
در تبلیغ پنیر صباح تداعی به خوبی به کار گرفته شد ( گوجه و خیارتازه، عسل ، سبزی تداعی این می کند که این پنیر چقدر تازه است ؛...... آخرش صدای گاو یعنی همین الان درست کردیم ؛ تازه و طبیعی!)
یکی از فریب های رسانه ای مخصوصا در تبلیغات تطمیع مخاطب است
تطمیع یعنی به طمع انداختن؛ یعنی جوری گفته شود؛ تبلیغ گردد که انسان به طمع بیفتد که برود فلان کالا را بخرد ؛ چون خود کالا 20 هزار توان بیشتر نمی ارزد؛ اما جایزه های چند ده میلیونی می دهد.....!
(در تیلیغ زیز برای هوم گر ببیند چه جایزه هایی می دهد! تاز ه حتما برنده هم هستی؛ فکر هم نکن!)
متن: در واقع همه ی اطلاعات، تصاویر، جلوه های صوتی و... که ظاهر محصول رسانه ای را نشان میدهد متن هستند
زیر متن: به پیام های پنهان و غیرمستقیمی که تولیدکننده پیام با بهره گیریِ هدفمند از فنون اثرگذاری بر مخاطب استفاده میکند، زیر متن میگویند. معمولا منتقدین آثار رسانه ای هستند که همه ی این علایم مخفی را کشف و بررسی می کنند.
فرا متن: به بخش بالا تر از این دو که خارج از متن و درون پیام است و شامل اوضاع محیطی، فرهنگی و عوامل بیرونی حاکم بر درک و اثرگذاری پیام است و حتّی گاهی مفهوم یا هدف هر پیام را به ضد آن چیزی که سازنده می خواهد تبدیل می کند، فرا متن میگوییم.